نقش تاثیرگذار امام سجاد(ع) پس از قیام عاشورا

عاشورا مظهر عظمت، بزرگي و تجلي شكوه و افتخار يك مكتب است. زمان باليدن به ايثار جان عزيزترين و پاكترين بندگان خدا، اخذ عاليترين آموزه‌ها و عبرت‌ها و همرنگي با حسين(ع) و يارانش در جهت حفظ اسلام عزيز است.

عاشورا احيا سيره و سنت رسول اكرم (ص) و اقامه نماز و امر بمعروف و نهي از منكر است و اينهمه دستاورد محقق نمي‌شود مگر با بذل جان و غلطيدن در خون‌هاي گرم و اسارت آل الله (ع).

اشك و حزن و اندوه ما از يكسو به جهت جهل مردم جاهل زمان بوده كه از نور پر فروغ امام زمانشان محروم بودند و به طمع دنيا و ترس از جان، حق را به باطل فروختند و نيز به جهت ظلم عيان و آشكاري است كه بر آل الله روا داشتند.

و از سوي ديگر وسيله‌اي است براي زنده نگه داشتن ياد و خاطر اهداف آسماني عبرت‌ها و آموزه‌هاي كربلا و عاشورا است، الي يوم القيامه...

در جريان پس از قيام عاشورا تا اربعين و بعد از آن، مطلبي خواسته يا ناخواسته مورد غفلت قرار مي‌گيرد، اصل، فداي فرع مي‌شود اين بي‌توجهي مي‌تواند زمينه‌ساز آسيب‌هايي جدي در جريان بعد عاشورا گردد.

...
ادامه نوشته

معبري به عمق روزهاي پرخاطره دفاع مقدس

سلام

در حال و هواي روزهاي دفاع مقدس معبري بزنيم به عمق روزهاي پرخاطره آن روزها و خاطرات شهدا، شايد دلمان كمي از اين رنگ و بوي آلودگي هاي زندگي سراسر مادي رهايي يافته و بنور شهدا مصفا شود:

آرزومان كربلا بود و نجف/ جان و سر داديم در راه هدف

چفيه هامان رنگ و بوي ياس داشت/ رنگ و بوي بيرق غباس داشت

ياد شبهايي كه ما بوديم و مين/ جستجوي وصل در زير زمين

همدم شبهايمان سجاده بود/ حمله كردن خط شكستن ساده بود

حسرت رفتن در اين دل مانده است/ دست و پايم سخت در گل مانده است

عاشقان رفتند و ما جامانده ايم/ زير بار غصه ها وامانده ايم

شب های سرد و گرمای شهادت

این منا پدر و پسر دارد

خاطره شهید چیت سازیان

غسل شهادت

درس هاي « عملي » از فرمانده اي خالص

جرعه اي آب زلال

شهيدي كه همه را كلافه كرده بود

اينجا شهيدي خفته است

نيّت ها بايد پاك باشد

ثمره زيارت عاشورا

خاطرات خواندنی از شهدا

خاطرات جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان

خاطرات شهید صیاد شیرازی

التماس دعا ...

هفته دفاع مقدس و "آثار و فواید ایثار"

سلام همرهان عاشق

در هفته ي دفاع مقدس، ضمن بزرگداشت ياد و خاطره امام عزيز و همه شهيدان راه حق و حقيقت، ايثارگران حقيقي اي كه در مسير حفظ ارزشها و آرمانهاي اسلام عزيز و مكتب اهل بيت (عليهم السلام)، جان به جان آفرين تسليم نموده و با خون رنگين شان شجره طيبه اسلام عزيز و انقلاب اسلامي را آبياري كردند، مناسب ديدم در ادامه مباحث ايثار و شهادت، مبحثي ديگر با عنوان "آثار و فوائد ايثار" را تقديم عزيزان همراه كنم.

بي شك، آشنائي هر چه بيشتر با فرهنگ آسماني و قرآني ايثار و شهادت، در حفظ ارزشها و آرمانهاي الهي و اسلامي و ترويج روحيه دفاع و حماسه در جان و دل مؤمنان مؤثر خواهد بود.

آثار و فواید ایثار

به طور قطع ، ايثار مثبت و ممدوح ، نتايج زيبا و گرانقدرى در پى خواهد داشت كه برخى از آنها بدين شرح است:

1.   ظهور فضیلت های انسانی: در صحنه هاى ايثار، جوهره واقعى، كرامت نفس، پاكيزگى، صفا و بلندى مرتبه انسان هاى بزرگوار آشكار مى شود و به تعبير اميرمؤمنان (ع): "عِنْدَ الاْيثارِ عَلَى النَّفْسِ تَتَبَيَّنُ جَواهِرُ الْكُرَماء؛[1] هنگام ايثار، گوهرهاى (شرافت و بلندى مرتبه) كريمان آشكار مى شود."

ادامه نوشته

سردار شهيد يوسف كلاهدوز - زندگي و روحيات

سلام رهروان

در پست هاي قبل گفتيم كه "سردار شهيد یوسف کلاهدوز در اول دی ماه ١٣٢٥ در شهر شهيدپرور قوچان دیده به جهان گشود." ...

شهيد كلاهدوز با ورود به مقطع دبيرستان، توانست به مجموعه‌ي آگاهي‌هاي علمي و از جمله معلومات مذهبي خود بيفزايد. او با مطالعه‌ي كتب مذهبي بيش از گذشته با احكام نوراني اسلام آشنا شد. اين مطالعات باعث شد تا با همياري دوستانش، كتابخانه‌اي را در دبيرستان تأسيس و جوانان علاقه‌مند به مطالعه‌ را گرد هم آورد. با وجودي كه در آن زمان عمّال رژيم شاه به فروريختن فرهنگ اسلامي كمر همت بسته و مانع‌تراشي مي‌كردند، يوسف سعي داشت تا هرچه بيشتر فرهنگ غني اسلام را در محيط زندگي گسترش دهد. از اين رو پيشنهاد برگزاري نماز جماعت را در محيط دبيرستان مطرح كرد، كه با استقبال خوب ديگران روبرو شد.

وي به مطالعه‌ي تنها اكتفا نكرد، بلكه سعي داشت آموخته‌ها و خصلت‌هاي نيكوي خود را به ديگران نيز منتقل نمايد. او در سنين جواني، ايثار و فداكاري و از خود‌گذشتگي را عملاً به ديگران ياد مي‌داد و رفتار و حركاتش سرمشق و الگويي براي همگان بود.

پس از پايان تحصيلات دبيرستان ـ به رغم آنكه ارتش آن زمان، محل مناسبي براي افراد مذهبي نبود، وارد دانشكده‌ي افسري شد، او با اهداف خاصي وارد اين لباس شد و خود را در ظاهر معتقد به رژيم نشان مي‌داد، ولي عملاً به ترويج اصول و ارزش‌هاي اسلامي مي‌پرداخت و افرادي را كه رگه‌هاي مذهبي داشتند به تشكل‌هاي اسلامي و مبارز پيرو خط امام پيوند مي‌داد تا از اين راه بتواند به مبارزاتش وسعت بخشيده و ضربات اساسي بر پيكره‌ي حاكميت آن زمان وارد نمايد. ...

براي مطالعه متن كامل به ادامه مطلب برويد ...

ادامه نوشته

پاسخ به همشهري سكولارم "كرمانج"

سلام دوستان

همشهري كرمانج و سكولار من مجدداً افاضات فرمودند:

 
"كمي هم از محافظت از جان خود و ديگران بگوئيد در همان روايتي كه آوردي چون نگاه خاصي مدنظرتان بوده از اصل روايت چشم پوشيدي.

عَبدُاللهِ بنُ عَمرٍو : إنَّ رَجُلًا جاءَ إلَى النَّبيِّ صلّى الله عليه و آله فَسَأَلَهُ عَن أفضَلِ الأَعمالِ ؟ فَقالَ رَسولُ اللهِ صلّى الله عليه و آله : الصَّلاةُ ، ثُمَّ قالَ : مَه ؟ قالَ : الصَّلاةُ ، ثُمَّ قالَ : مَه ؟ قالَ : الصَّلاةُ ـ ثلاث مرّات ـ قالَ : فَلمّا غَلَبَ عَلَيهِ ، قالَ رَسولُ اللهِ صلّى الله عليه و آله : الجِهادُ في سَبيلِ اللهِ.سه بار حضرت افضل اعمال را نماز مي داند.

به نظر مي رسد از دوربين تفنگ اگر به دين نگاه شود جهان به صورتي خاص ديده مي شود و اگر از ......."


در پاسخ برايش نگاشتم:

سلام همشهري

حفظ جان واجب است حتي در معركه جبهه و جهاد نبايد بيگدار به آب زد، احتياط شرط عقل است بلكه در همه شرايط لازم است جانب احتياط را رعايت نمود اما ميدان دفاع و پاسداري از دين و ارزشها اقتضاءات خاص خود را دارد و در بعضي مواقع، ايثارگري و روحيه شهادت طلبي و شجاعت را مي طلبد تا امر دفاع محقق شود، بايد از جان گذشت تا حقيقت دين و ارزشها باقي بماند همان كاري كه اباعبدالله الحسين عليه السلام و يارانش و شهداي طول تاريخ اسلام و انقلاب كردند.

ادامه نوشته

اهميت ایثار در روایات 2

از ايـثـار در روايـات بـه عـنـوان (خوى و خصلت ابرار و برگزيدگان الهى، نيكوترين احسان و اعلى مراتب ايمان) نام برده شده است، یکی از میادینی که ایثار در اوج خود جلوه پیدا می کند، میدان جهاد در راه خدا است. ایثارگرانی كه براى دريدن تارهاى شرك، زدودن زنگارهاى كفر، برپا داشتن كلمه توحيد و پاسدارى از اسلام و قرآن، و يا به جهت سر كوبى ستم گران و متجاوزين و نجات از قيد اسارت مى جنگند، عمل كنندگان به سخت ترين فرمان پروردگار هستند.

پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله فرموده: "افضل الاعمال احمزها[1]؛ بهترين عمل دشوارترين آن مى باشد."

و اميرالمؤمنين علی عليه السلام مى فرمايد: "افضل الاعمال ما اكرهت نفسك عليه[2]؛ برترين اعمال آن است كه در عين عدم تمايل، خويشتن را بر انجام آن وادار كنى."

ادامه نوشته

اهميت ايثار در قرآن 2

ادامه مطب ...

نمونۀ دیگر، رزمندگان و ایثارگرانی اند كه با تجاوز گران مى جنگند و آنها را در هم مى كوبند، يا براى باز گرفتن حقوق از دست رفته خود و ملتشان فداكارى مى كنند، يا به جهت قطع زنجير بردگى، رهائى از قيد اسارت و رسيدن به استقلال و آزادى دست به اسلحه مى برند و جان بر كف، جهاد و مبارزه مى نمايند، این گروه از ديدگاه اسلام داراى مقام ارجمند و عالى مى باشند. "و من يقاتل فى سبيل الله فيقتل او يغلب فسوف نوثيه اجرا عظيما؛ و آن كس كه در راه خدا پيكار كند و كشته شود يا پيروز گردد پاداش بزرگى به او خواهيم داد."

سرنوشت مجاهدانى كه عاشقانه و آگاهانه به ميدان رزم شتافته اند، و در راه خدا مبارزه مى نمايند از دو حال خارج نيست، يا شهيد مى شوند و يا با در هم كوبيدن دشمن، بر او پيروز مى گردند، و در هر صورت از پاداش بزرگ الهى بهرمند مى شوند.

ادامه نوشته

سردار شهيد يوسف كلاهدوز - قسمت اول

سلام همرهان

یوسف کلاهدوز در اول دی ماه ١٣٢٥ در شهر قوچان دیده به جهان گشود. او هنگامی که به مدرسه رفت توانست هوش و استعداد خود را بهتر نمایان کند و همواره مورد تشویق معلمان و مربیان خود قرار داشت.

پس از گرفتن دیپلم، وارد مدرسه افسری شد و در دانشکده برای جذب نیروهای مستعد ارتش همواره در تلاش بود.وی مدت ٨ سال در لشکر شیراز، فعالیت مذهبی و سیاسی خود را به طور مخفیانه ادامه داد و از طریق واسطه هایی با امام خمینی (ره) ارتباط برقرار کرد و از رهنمودهای معظم له بهره می برد.

رکن دوم ارتش- ضد اطلاعات به کلاهدوز مشکوک شده بود و او مورد تعقیب و مراقبت قرار داشت اما با زیرکی، طوری عمل کرد که او را به گارد منتقل کردند.

پس از پیروزی انقلاب، نقش چشمگیری در تشکیل کمیته های انقلاب اسلامی و تدوین اساسنامه سپاه داشت. وقتی امام پیام داد که حصر آبادان باید شکسته شود، تمام تلاش خود را به کار بست.

............

ادامه نوشته

پاهايش را براي خدا تقديم كرد و دو بال براي پريدن ستاند

سلام عزيزان ...

اينبار خاطره اي از شهيدي ديگر از ديار علم و عمل، قوچان بزرگ.

خیلی خوش اخلاق و مهر گرم بود، زمانیکه در بسیج دانش آموزی، مسئولیت داشت، بدلیل این روح فوق العاده اش، همه ي نوجوانان را جذب خودش کرده بود، پا به پای بچه ها کار می کرد تا روحیه بگیرند، خستگی ناپذیر و خالص.

و با همان پاهای خستگی ناپذیرش که در هر گام به جوانترها روحیه می داد.

روزی ...

ادامه نوشته

دست معلمانم را مي بوسم

با سلام

بمناسبت هفته معلم گفتم شايد اين بهانه اي باشد تا دوباره زنده شوم.

و معلم نقش بسزائي در زنده شدنم داشته ...

و همينك نيز دارد ...

خدا اول معلم و انبياء و اوصياء الهي معلمان بعدي و حقيقي من ...

همه را سپاس. ...

ادامه نوشته

دو کلمه درد دل از سر خلوص

سلام دوستان

به دوستی که خیلی احساس دلتنگی می کرد و اتفاقاً اسم کاربری وبلاگ نویسی شو هم دلتنگ گذاشته بود گفتم: رفیق؛ چرا دلتنگی؟ بین اینهمه اسم، دلتنگ ؟؟؟

و چی سرتون به در بیارم.

گفت: نمی دونی چقدر دلتنگی برای شهدا، سخت و طاقت فرساست.

گفتم: حالا واقعاً دلتنگ شهدائی؟

گفت: آره نگو و نپرس ...

طفلکی راست هم می گفت؛ از نوشته هاش هم می شد فهمید که واقعاً از سر صدق دلتنگه ...

گفتم: رفیق؛ دلتنگی گرهی از کار وا نمی کنه، اگر واقعاً طالب و عاشق شهادتی ...

 امیدوار باش و عاشقانه بخواه.

 مگر نشنیدنی که خداوند فرموده "ادعونی استجب لکم" توی این فقره رد خور نداره...

 این و هم اضافه کنم: باور کن شهادت، مثل همۀ پل های دیگه یک توفیق الهیه، یک پل، تا مقصد سعادت و کمال، فقط باید بخواهی و با توکل به خدا به طرفش حرکت کنی.(فاذا عزمت فتوکل علی الله)

 و البته و صد البته... مراقب باشی با گناه، پل شهادت و خراب نکنی.

و اگر گناه کردی سریع با توبه و استغفار جبرانش کنی ...

 ختم کلام اینکه از همۀ اونهائی که عاشقانه و خالصانه به شهدا عشق می ورزند و هم از سر تکلیف، در باب ایثار و شهادت قلم می زنند خجالت می کشم.

 التماس دعا

اهمیت و جایگاه ایثار از منظر قرآن و روایات

اهمیت و جایگاه ایثار از منظر قرآن و روایات

ایثار یک واژه عام است که در همه مکتب ها و فرهنگ ها وجود دارد اما در اسلام از یک برتری خاصی برخوردار است و هر تلاش و فداکاری و از خودگذشتگی را ایثار نمی گویند. ، بلکه ایثار در اسلام، پیش زمینه ای چون اخلاص و در راه خدا بودن، دارد. ایثار بیانگر رشد و معرفت انسانی است و این موقعی است که انسان به یک تکامل روحی دسترسی پیدا کند. ایثارگری از آنجایی که حامل پیام هایی همچون: خداخواهی، دین باوری، خدایابی، انسان دوستی و دگرخواهی، شهادت، رشادت، از خودگذشتگی، عزت و عظمت و...  است، در بین ما تقدس پیدا کرده است.

 الف) قرآن كريم با بيان شواهد و نمونه هایی، ايثار را در ابعاد مختلف ستوده است، ازجمله:

 1) حـضـرت ابـراهـيـم (ع) را به عنوان(بـنيانگذار ايثار)[1] مى ستايد كه از خدايان و بت هاى مـشـركان بيزارى جسته ، ترسى به خود راه نداد و جان بر كف، بت ها را در هم شكست و فرياد برآورد كه: "اُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ؛[2] اف بر شما و بر چيزهايى كه جز خدا مى پرستيد!"

 هـمـچـنـيـن در جـريـان ذبـح حـضـرت اسـمـاعـيـل، وقـتـى ابـراهـيـم (ع) خـواب خـويـش را بـه عمل تبديل كرد و از آن آزمايش الهى پيروزمندانه بيرون آمد، خداوند او را اين گونه ستود: "سَلامٌ عَلى اِبْراهيمَ كَذلِكَ نَجْزِى الْمحْسِنينَ اِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنينَ؛[3] سلام بر ابراهيم ، ما نيكوكاران را اين چنين پاداش مى دهيم، او از بندگان مؤ من ما بود."

 2) در بیان ايثار جانى حضرت على (ع)مى فرمايد: "وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ؛[4] و بعضى از مردم براى به دست آوردن خشنودى خدا جان خويش را فدا مى كنند.

 و در جاى ديگر ايثار مالى خاندان پيامبر(ص)را چنين مى ستايد: "وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ اَسيراً؛[5] غذاى خويش را با آنكه آن را دوست دارند، به مسكين و يتيم و اسير مى خورانند."

هـمـچـنـيـن ازانـصـارـ كـه در حـال فـقـر، از بـرادران مـهـاجـر خـود، بـا تـقـسـيـم امـوال وخـانـه هـاى خـويش پذيرايى كردند و آنان را بر خود مقدّم داشتند ـ اين گونه تمجيد مى كند: "وَ يُؤْثِرُونَ عَلى اَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ؛[6] ديگران را بر خود مقدم مى دارند، هر چند خود، فقير و نيازمند باشند.

ب) از ايـثـار در روايـات بـه عـنـوان (خوى و خصلت ابرار و برگزيدگان الهى، نيكوترين احسان و اعلى مراتب ايمان) نام برده شده است، چنان كه اميرمؤمنان علی (ع) می فرماید: "اَلاْ يثارُ سَجِيَّةُ الاْبْرارِ وَ شيمَةُ الاْخْيار؛[7] ايثار خوى نيكوكاران و شيوه نيكان است. در جاى ديگر فرمود: "اَلاْيثارُ اَحْسَنُ الاِحْسانِ وَ اَعْلى مَراتِبِ الايمانِ؛[8] ايثار نيكوترين احسان و بالاترين مراتب ايمان است .

ایثار واقعی ارتباط تنگاتنگی با مفهوم شهادت دارد و در حقیقت باید گفت این دو مفهوم از یکدیگر تفکیک ناپذیرند. آنجا که انسان مکتبی و دین مدار، خون پاكش را در راه پاسدارى از اسلام و ارزش هاى متعالی آن، تقدیم می کند، به بالاترين درجه ايثار رسـيـده و مـحـبـوب تـريـن مـقـام را نـزد خـدایش دارد؛ چـنـان كـه رسول خدا(ص) درباره ارزش خون پاك شهيدان راه خدا مى فرمايد: "ما مِنْ قَطْرَةٍ اَحَبُّ اِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ قَطْرَةِ دَمٍ فى سَبيلِ اللّهِ؛[9] هيچ قطره اى در پيشگاه خداوند، محبوب تر از قطره خونى كه در راه خدا ريخته مى شود نيست."

پاورقی_____________________

[1] امام خمينى (ره) فرمود: حضرت ابراهيم (ع) بنيانگذار ايثار است. (صحيفه نور، ج 19، ص 53.)

[2] انبياء، آيه 67.

 [3] صافّات، آيات 109 ـ 111.

 [4] بقره، آيه 207.

 [5] انسان، آيه 8.

 [6] حشر، آيه 9.

 [7] شرح غررالحكم، ج2، ص 164.

 [8] همان، ص 31.

 [9] وسائل الشيعه، ج 11، ص 8.

 

گشت و گذاری به وادی ایثار و شهادت

سرآغاز بحث

 دستیابی به شاخصه های ایثار و شهادت مستلزم آشنایی با مفاهیم ایثار و شهادت است. ایثار و شهادت دو میوۀ ارزشمند و متعالی دین و مکتب الهی است، هر جامعه ای برخوردار از این دو، باشد سعادت و پیروزی را قرین خویش ساخته است.

 لازمه برخورداری جوامع از این دو، تعلیم و تربیت صحیح فرد فرد جامعه در پرتو تعالیم نورانی انبیاء الهی و برجسته نمودن شاخصه های ایثار و شهادت که همان الگوهای عملی انسانی، اخلاقی و دینی است می باشد.

 نمونه هایی از روحیه ایثار و شهادت، ممکن است به صورت مقطعی و ناپایدار در هر جامعه ای پدیدار شود اما نوع و رتبه آن بر اساس مبانی فکری و اعتقادی و جهان بینی و ایدئولوژی هر جامعه متفاوت است و ایثار و شهادت حقیقی را تنها در مکاتب الهی و توحیدی می توان یافت.

 آن زمانی می توان به دارا بودن آن به عنوان یک گرایش همگانی و پایدار بالید که این روحیه از طریق بالا رفتن سطح معرفت و شناخت مردم به روی آوردن به الگوهای الهی و آسمانی در جامعه بینجامد و به صورت یک فرهنگ همه گیر و غالب در آید.

 تعریف ایثار

 (ايـثـار) در لغـت، به معناى برگزيدن ، غرض ديگران را بر غرض خويش مقدّم داشتن و مانند آن اسـت.[1] به عبارتی به معنای از خود گذشتگی و ترجیح و برتری دادن به آنچه مطلوب دیگران است،

 ايثار در اصطلاح عبارت است از: بخشش مال به كسى، با وجود احتياج به آن.[2] در اخلاق اسلامی به معنای گذشت از خود به نفع دیگران است و اینکه درباره چیزهایی را که خود به آن نیازمندیم، دیگران را بر خود ترجیح دهیم. 

 اگر بخشی از مال خود را به دیگران بدهیم و برای خود هم نگه داریم، انفاق کرده ایم، ولی « ایثار» این است که مال خود را تماما به دیگری ببخشیم، در حالی که خود به آن نیاز داریم.

 بعضی از معانی ایثار، در امور مالى يا مقدم داشتن خواسته ديگران، در مسائل دنیوی صدق مى كـنـد، ولى آنـچـه در حیطه امـور دینی و اعتقادی و دفاع از ارزشها مـطـرح اسـت چـيـزى بـيـش از ايـنـهـاسـت و در این مجال، مفاهیمی نظیر گـذشـت از جـان، مال، مقام، شخصيت، آبرو و نظایر آن برای هدفی مقدس را شامل مى شود. بدين معنا كه يك انسان با اعتقاد، در راه اعتلاى اسـلام و پـايـدارى در راه اقامه شعاير دينى و دفاع از ارزشهای مقدس و برافراشتن پرچم توحيد، با تمام امكانات مادی و معنوی خود تلاش كرده، و حتی از بذل جان و مال خويش در راه حفظ و حراست از هدف مقدّس و متکامل خود، دريغ نورزد.

 پاورقی_____________________

[1] لغت نامه دهخدا، ج 8، واژه ايثار.

 [2] جامع السعادات، ج 2، ص 122.

بخش پایانی پیام امام و شهدا در آستانۀ انتخابات

آنها که به راه امام و شهدا اعتقاد دارند و آرزوی شان، همیشه ایام، رهروی راه پاک ایشان بوده و هست، در آستانۀ انتخابات، به این پیام که در ادامۀ ۷ پیام قبلی، از مشی و سیرۀ امام و شهدا اقتباس شده و با حقایق امروز جامعه مان مقایسه گردیده گوش فرا دهند و گزینه ای را انتخاب کنند که با راه و روش آنها سنخیت بیشتری داشته باشد:

۱. در اوج عبودیت و بندگی

۲. رضایت خدا مقدم بر رضای خلق به تعبیری کسب رضای خلق در پرتو رضا و خشنودی خدا

۳. نهایت تلاش، در راه حفظ و تعالی معنویت و ارزشها و پیاده کردن احکام و دستورات الهی در جامعه ...

۴. در اوج تعهد و اخلاص بوده هیچگاه اسیر فتنه ها و فریب های دنیا نشدند ...

۵. شیفتگان خدمت بودند نه تشنگان قدرت ...

۶. بدنبال انجام و پیگیری طرح های بلند مدت و زیر بنائی برای اقتدار و عظمت کشور بودند نه طرح های سطحی و موقتی در جهت کسب رأی مردم ...

۷. همچون ایمان محکم و استواری داشتند که در راه حفظ عزت و استقلال میهن عزیزمان هیچگاه از تهدیدها نهراسیده و به تطمیع ها وسوسه نشدند.

و اینک ۴ پیام دیگر از راه و مشی امام و شهدا برای سهولت انتخاب گزینه ای اصلح در انتخابات آتی ...

1.     چنانکه امام راحل، مردم و پابرهنگان و طبقات مستضعف جامعه را صاحبان و حامیان واقعی این انقلاب می دانست و خدمت به این مردم را عبادت می شمرد عمل می کردند. اینان برای خدمت، به مولای خویش امیرمؤمنان علی (ع) و اولیاء خدا اقتدا می کردند، در هیچ موقعیتی از مردم فاصله نمی گرفتند و برای خدمت به مردم و مستضعفان به واسطه ها اکتفا نمی کردند. خود به میان مردم می رفتند و از نزدیک دردها و نیازهایشان را لمس می نمودند. چرا که حیات واقعی خویش و واقعیت حیات را در خدمت دلسوزانه و واقع گرایانه به خلق که همانا رضایت خداست می دانستند.

2.     عملشان، خالص برای خدا بود و هر کجا میدان عملی سخت و طاقت فرسا بود، حاضر بودند، از خودنمایی و کارهای به ظاهر موجه و فاقد باطن و نتیجۀ ماندگار فاصله می گرفتند. همچون گروهی که تنها بدنبال نام و عنوان اند عمل نمی کردند. میدان های خالی و سخت و امور بر زمین مانده، از حضور و ایثار و مجاهدت آنها حکایت ها دارد، چنان خالصانه وارد می شدند که ناگزیر و تسلیم طبیعت این میادین و امور می شدند، میدانی که چه می گویم:

چاره ای نیست باید گروهی در راه احیاء حق و حقیقت و خدمت مردانه به مردم شهید شوند. گاهی با جان، گاهی با مال، گاهی با آبرو و گاهی نیز با همۀ دارائی شان...

حکمای قدیم چه زیبا گفته اند: آنها که املاء ننوشته اند غلطی هم ندارند، و من می گویم: آنها که املاء، کم نوشته اند و یا املاهای ساده نوشتند غلط هم کم دارند. اما املاهای طولانی و سخت، طبیعتاً غلط بیشتری دارد. آری در کارهای سخت و میدان های بزرگ، باید انتظار تلفات و خسارات بیشتری را داشت. و امروز حکایت این است آنهایی که املاءهای سخت ننوشته اند و وارد میادین بزرگ نشده اند و نوآوری و ابتکار نداشته اند حق تصییح املاء ندارند. همان بهتر که بنشینند و مشق هایشان را از رو بنویسند، کپی برداری کنند تا خدایی ناکرده غلط ننویسند.

3.     دیگر خصیصه شان ولایت مداری و اطاعت محض و خالصانه از مقام ولایت بود، پای در جای پای ولایت می گذاردند نه یک قدم پیش و نه گامی پس، بسیاری از ایشان خود، اهل نظر و معنا و شناخت بودند اما با این وجود، مطیع محضِ سیاست های ولایت بودند نه پیرو خواهش های نفسانی و سیاست های حزب و گروه خویش.

و اگر می بینی برخی جریانات غربزدۀ مرتزق از منورالفکرهای غربزده، جایی با اصول و ارزش ها و ترویج معنویت و پیاده کردن احکام نورانی دین، نظیر؛ امر بمعروف و نهی از منکر، حکم قصاص و حدود الهی، حجاب اسلامی و ...  با شعارهایی نظیر اصلاح طلبی، تساهل و تسامح، آزادی؟؟، حذف حکم قصاص و حجاب و و و ... مخالفت می کنند بنا به فرمایش مقام عظمای ولایت، خواهش ها و منافع خود را در خطر می بینند و آزادانه نمی توانند به خواسته های نامشروعشان دست یابند.

اینان نه بدنبال اصلاح واقعی امور، که توصیۀ اسلام عزیز است، که بدنبال اصلاح و سامان بخشی امور، بر وفق خواهش ها و تمایلات نفسانی خودشان بوده  و هستند.

و ما از نگاه زندگی امام و شهدا گفتنی ها را گفتیم تا گوش شنوا و قلبی بصیر باشد و از این همه عبرت و پند تأثیری گرفته و تحولی یابد.

در پایان، از نقطه نظرات و انتقادات و پیشنهادات دوستان و همراهان برای تکمیل این بحث، استقبال می کنم.

التماس دعا...

 

پیام امام و شهدا در آستانۀ انتخابات 2

آنها که به راه امام و شهدا اعتقاد دارند و آرزوی شان، همیشه ایام، رهروی راه پاک ایشان بوده و هست، در آستانۀ انتخابات، به این پیام که در ادامۀ ۳ پیام قبلی، از مشی و سیرۀ امام و شهدا اقتباس شده و با حقایق امروز جامعه مان مقایسه گردیده گوش فرا دهند و گزینه ای را انتخاب کنند که با راه و روش آنها سنخیت داشته باشد:

۱. در اوج عبودیت و بندگی

۲. رضایت خدا مقدم بر رضای خلق به تعبیری کسب رضای خلق در پرتو رضا و خشنودی خدا

۳. نهایت تلاش، در راه حفظ و تعالی معنویت و ارزشها و پیاده کردن احکام و دستورات الهی در جامعه ...

و اینک ۴ پیام دیگر از راه و مشی امام و شهدا برای سهولت انتخاب گزینه ای اصلح در انتخابات آتی ...

۴.  امام و شهدا آنگونه متعهد و خودساخته بودند که؛ زیبایی های زندگی دنیا و فرصت های رسیدن به رفاه و آسایش بیشتر برای خویش و خانواده شان آنها را وسوسه ننمود و نه تنها خود، از اصالت های دینی و معنوی و زندگی ساده و بدور از تجملات فاصله نگرفتند که علاوه بر توصیه به اطرافیان و همفکرانشان همۀ عوامل و راه های سوء استفادۀ صاحبان قدرت های سیاسی و اقتصادی جامعه را پیش بینی و از نفوذ در آنها پیشگیری کردند.

۵.    خدمت به مردم را وسیله ای برای رسیدن به قدرت نپنداشتند، شیفتگان خدمت بودند نه تشنگان قدرت؛ برای رسیدن به هدف، از هر وسیله ای مدد نجستند، برای خدمت به مردم، با طرح های کوتاه مدت و روبنائی و البته زودبازده رضایت مقطعی مردم را فراهم نکردند تا محبوبیت دوره ای کسب کنند و زمینه ای بسازند برای دوره های بعد...

۶.    آنگونه خدمت می کردند که بنیادی استوار و زیربنائی برپا کنند

و طرحی نو براندازند و نیکی ها بیفشانند.

 بر خلاف اندیشه هایی که در پی جلب رضایت مردم برای کسب قدرتند تا بلکه و شاید خدمتی بکنند؟؟ ایشان در پی خدمت بودند تا اقتدار و عزتی را برای جامعه شان احیا کنند. طرح هایی بدست می گرفتند زیر بنایی و بلند مدت؛ طرح هایی که سایرین را از آن واهمه بود. ایشان تنها به تأمین رفاه و آسایش مردم و کسب جایگاه بین المللی در جهانی که سراسر بی عدالتی است و صاحبان زر و زور و تزویر، عزت کشورهای جهان سوم و در حال توسعه را به بازی می گیرند نمی اندیشند. به اموری که به ظاهر، موفقیت و رضایت موقتی مردم را فراهم می سازد. بلکه برای نیازهای عالی تر مردم که همانا تعالی بخشی معنویت و ارزشها، ترقی فرهنگ و هنر، عزت و عظمت دینی و اجتماعی، استقلال فردی، اجتماعی و بین المللی، رشد چرخه های علمی و تکنولوژی و ده ها نیاز و ضرورت دیگر است نیز برنامه دارند.

  ۷.   همچون امام خویش مجهز به چنان ایمان محکم و استواری بودند که از قدرت های پوشالی شرق و غرب واهمه نداشته و در راه حفظ عزت و استقلال میهن عزیزمان از تهدیدها نهراسیده و به تطمیع ها وسوسه نمی شدند. و برای خوش آمد شرق و غرب و احیاناً کسب موقعیت و جایگاه ظاهری در جامعۀ بین الملل، قدمی از مواضع اسلامی و انقلابی خویش و سیاست های مقام عظمای ولایت عقب نشینی نکرده و چشمانشان را بر حقیقتی نبستند، همیشه مدافع و حامی مظلوم و مخالف و افشاگر ظالم بوده اند. 

این مطلب ادامه دارد ... التماس دعا

 

پیام امام و شهدا در آستانۀ انتخابات 1

این پیام، خطاب به همۀ آنانی است که به زنده بودن شهدا و تداوم و جاودانگی و تأثیرِ حرکت و راهی که جان عزیزشان را خالصانه در آن مسیر تقدیم کردند اعتقاد دارند:

اگر چه ممکن است گمان کنی که چگونه این پیام از شهدا دریافت شده است در حالیکه که ما بین ما و شهدا، هزاران فرسنگ، سال نوری فاصله است.

آخر چه کسی می تواند به عیان ادعا کند با شهدا دائم الارتباط است، که اگر هم اینگونه باشد چنین ادعایی نمی کند چرا که این ارتباط تنها بر او حجیت دارد.

اگر چه شهدا گاهی برای دوستانشان و آنانی که یاد شهدا و ارزش و معنویت راه آنها دغدغه شان است علامت هایی می فرستند که البته این علامات بر هر اهل دلی سودمند است.

اما آنچه بر همه کس حجیت دارد و به عبارتی اتمام حجت است و تأثیرش چون روح شهدا که زنده و متنعم اند، زنده و پویا و برخوردار از تأیید و عنایت الهی است، راه شهدا و پیام هایی است که روح پاکشان، به همۀ انسان ها داده و می دهد.

آنها که به راه امام و شهدا اعتقاد دارند و آرزوی شان، همیشه ایام، رهروی راه پاک ایشان بوده و هست، در آستانۀ انتخابات، به این پیام که از مشی و سیرۀ آنها اقتباس شده و با حقایق امروز جامعه مان مقایسه گردیده گوش فرا دهند و گزینه ای را انتخاب کنند که با راه و روش امام و شهدا سنخیت داشته باشد:

1.     هیچگاه مشغولیت های زمین و زمان و درگیری های زندگی دنیا، امام و شهدا را از یاد خدا، عبودیت و بندگی و کسب معنویت و تلاش برای آخرتشان باز نداشت.

2.     هیچگاه رضایت خلق را بر رضای خدا ترجیح نداده و اولویت نبخشیدند و برای خوش آمد و دلخوشی مردم و جلب رأی و کسب محبوبیت بیشتر نزد خلق و طی کردن پله های ترقی دنیا، اوامر الهی را تعطیل ننموده و به ارزشهای الهی پشت نکردند.

3.     امام و شهدا و رهپویانشان، در راه حفظ و تعالی معنویت و ارزشها و پیاده کردن احکام و دستورات الهی در جامعه از هیچ تلاشی فروگذار ننمودند. بلکه در برابر مخالفت ها و جوسازی های گروه ها و جریانات مخالف و معاند داخل و خارج کشور، با قدرت تمام و به هر قیمتی ایستادند. زیرا که این جریانات را می شناخته و می شناسند. جریاناتی که با پشتیبانی فکری و مالی آمریکا و صهیونیزم و با اختصاص بودجه های کلان، با استفاده از شیوه ها و شعارهای مختلف، نظیر: آزادی؟؟، تساوی حقوق زن و مرد، تساهل و تسامح و ... تلاش بی حدی را برای تضعیف بنیادهای دینی و ارزشی و سکولار کردن جامعۀ دینی ، تخریب ومخدوش کردن اصول انقلاب اسلامی و نیز آلوده کردن جوانان و ایجاد فاصله با اسلام و انقلاب، وجهۀ همتشان قرار داده اند.

در پایان پیام اول، از نقطه نظرات، انتقادات و پیشنهادات دوستان و همراهان برای تکمیل این بحث، استقبال می کنم. التماس دعا...

این مطلب ادامه دارد ...

عشق به جهاد در راه خدا

این خاطره ها انسان را متحول می کند و ما را که در لابلای گل و لای و چسبندگی های گرداب دنیا فرو رفته ایم و با دست پا زدن بیشتر و بیشتر فرو می رویم، راهی بسوی نجات است.

وصیتنامه ها و خاطرات و مشی و سیرۀ زندگی شهدا سهل الوصول ترین دستاویز برای خلاصی مان از مرداب بی انتهای دنیا به کرانۀ امن و رهایی و عبور از پل صراط است.

این هم خاطره ای دیگر از شهیدی که راه اولیاء الهی را پیش گرفت و با اخلاص و ایثارگری به مقام "عند ربهم یرزقون، فرحین بما اتیهم الله من ربه ..." بار یافت.  

هنوز 17 بهار از عمرش نگذشته بود که شور و عشق جبهه و جهاد در راه خدا به دلش افتاد. بخاطر سن و سال کمش، مادرمان چندان موافق رفتنش نبود، اما بخاطر عشقی که در جانش شعله گرفته بود لحظه ای آرام و قرار نداشت.

شب و روز از مادرمان تقاضا مي كرد كه فرم جبهه اش را امضا كند مادرم به او می گفت: پسرم، ديپلمت را بگير بعد به جبهه برو ولي شور و شوق عباس، آنقدر زياد بود كه مادرمان را توان مقاومت در برابر خواسته اش نبود.

در آخر مادر ما به نزد روحاني محله مان رفت. تا استخاره بگيرد ولي روحاني محل گفته بود: اين امور خير استخاره نمي خواهد و مادرم را تشويق كرده بود امضاء كند.

وقتي مادرم فرم عباس را امضاء كرد عباس در پوست خود نمی گنجد، دست مادر را  می بوسد و خيلي خوشحال و با روحیه ای عالی به جبهه می رود.

عباس، در اولین اعزام،  بعد از سه ماه به درجۀ رفیعۀ شهادت نائل آمد. او کسی نبود جز شهید مخلص عباس موقر مقدم (قوچانی) ر وحش شاد و یادش گرامی.

 

سردار شهید صیاد شیرازی با اصرار و استقامت زیاد به آرزوی همیشگی اش دست یافت

امیر سپهبد علی صیاد شیرازی در سال 1323 در روستای کبود گنبد شهرستان درگز از توابع خراسان رضوی، در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. مادرش شهربانو و پدرش زیاد نام داشت. پدرش، که از عشایر فارس بود، به استخدام ژاندارمری در آمد و سپس به ارتش منتقل شد. او از جاذبه ای خاص برخودار بود، از این رو علی تحت تأثیر پدر از کودکی به ارتش علاقه مند شد.

زندگی نظامی و افتخارات این شهید سرافراز اسلام و خدمات وی، در دوران انقلاب، دفاع مقدس و پس از آن تا زمان شهادت را می توانید در ادامۀ مطلب مطالعه فرمایید.

شهادت

بيست و يکم فروردين ماه بود. نسيم ملايم بهاري برگهاي درختان را نوازش مي‌کرد. پدر مطابق هميشه ساعت 6:30 آماده رفتن شد. من و برادر کوچکترم محمد همراه ايشان به مدرسه می رفتیم. پدر کنار ماشين در خيابان ايستاد. ناگهان مردي با لباس کارگران شهرداري جلو آمد، و نامه‌اي به پدرم داد، او هيچگاه راننده و محافظ نداشت. پدر نامه را باز کرد. در همين لحظه آن شخص اسلحه‌اش را بيرون آورد و چهار گلوله به سر پدرم شليک نمود. با ناباوري به صحنه نگاه کردم نمي‌دانستم چه کار کنم، باورم نمي‌شد. در خيابان هيچ‌کس نبود که مرا درک کند، به سمت منزل همسايگان دويدم و با يکديگر او را به بيمارستان فرهنگيان رسانديم. اما ديگر دير شده و او به آسمان پر کشيده بود. با نگاهي به قامت غرق در خون او خاطره سال‌ها جهاد و دلاوري‌اش در ذهنم مرور شد، پدر قهرمانم آرام گرفته بود، صداي بال ملائک در گوش جانم پيچيد و عطري بهشتي در فضا طنين افکند.

 خاطره ای از شهید

شهید صیاد شیرازی مردی با اخلاص، پاك نیت و صبور بود. عمری برای خدمت به اسلام و میهن اسلامي‌ در مقابل دشمنان ایستاد و هر آنچه داشت در طبق اخلاص گذاشت. ایشان روز عید غدیر خم به خدمت رهبر انقلاب (فرمانده كل قوا) شرفیاب شده بود. من شب قبل از آن خواب دیدم رهبر انقلاب با ناراحتی به من نگاه مي‌كنند. عر ض كردم از من ناراحتید؟ فرمودند نه امام زمان (عج) هم از شما راضی است. من خوشحال شدم و تقاضای كارت ملاقات كردم و ایشان یك كارت به من دادند. پس از شهادت صیاد شیرازی فهمیدم كه تعبیر خوابم شهادت همسرم بوده است. او روز عید غدیر، عیدی بزرگی از مولایش گرفت. مزد آن همه تلاش و عشق و ایثار فقط شهادت بود.

پیام رهبر

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
«من‌المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلو تبدیلا.
امیر سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداکار دین و قرآن نظامی مؤمن و پارسا و پرهیزگار، سپهبد علی صیاد شیرازی امروز به دست منافقین مجرم و خونخوار و روسیاه به شهادت رسید. این نه اولین و نه آخرین باری است که وای نورانی و سرشار از عشق و ایمان و وفاداری به آرمان‌های بلند الهی، هدف تیر خشم و عناد و عصبیت از سوی زمره جنایتکار و فاسدی که ادامه حیات خود را در خدمتگزاری به دشمنان اسلام داسنته است،‌ قرار مي‌گیرد. و دست خائن خودفروخته‌یی، نهال ثمربخش انسان والایی را قطع مي‌کند. سرزمین‌های داغ خوزستان و گردنه‌های برافراشته‌ی کردستان سال‌ها شاهد، آمادگی و فداکاری این انسان پاک‌ نهاد و مصمم و شجاع بوده و جبهه‌های دفاع مقدس یادآور صدهاخاطره از رشادت و از خود گذشتگی او حفظ کرده است. خطر مرگ کوچکتر از آن است که بندگان صالح خداوند را از راه او بازگرداند. و عشق به منال دنیوی حقیرتر از آن است که در دل نورانی شایستگان جایی بیابد، کوردلان منافق بدانند که با این جنایت‌ها روز به روز نفرت ملت ایران از آنان بیشتر خواهد شد. فضل بیکران الهی بر روح شهید عزیزمان علی صیاد شیرازی ولعنت و نفرین خدا و فرشتگان و بندگان صالحش بر ایادی منفور و مطرود استکبار. اینجانب شهادت این بنده‌ی برگزیده خدا را به ملت ایران به خصوص به یاران دفاع مقدس و ایثارگران جبهه‌های نور و حقیقت و به خانوده گرامی و فداکار و بازماندگان محترمش تبریک و تسلیت مي‌گوییم و صمیمي‌ترین درود خود را به روح پاک او و به خون ناحق ریخته او نثار مي‌کنیم.

وصیتنامه

خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی. خدایا تو مي‌دانی که همواره آماده بوده‌ام آنچه را که تو خود به من دادی در راه عشقی که به راهت دارم نثار کنم، اگر این نبود آنهم خواست تو بود. پروردگارا! رفتن در دست توست، من نمي‌دانم چه موقع خواهم رفت، ولی مي‌دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمان (عج) قرار دهی و آنقدر با دشمنان قسم خورده‌ات بجنگم تا به فیض شهادت برسم. از پدر و مادرم که حق بزرگی بر گردن من دارند مي‌خواهم مرا ببخشند، من نیز همواره برایشان دعا کرده‌ام که عاقبتشان به خیر باشد. از همسر گرامی و فداکار و فرزندانم مي‌خواهم که مرا ببخشند که کمتر توانسته‌ام به آنها برسم و بیشتر مي‌خواهم وقف راهی باشم که خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده،‌ آنچه از دنیا برایم باقی مي‌ماند حق است که در اختیار همسرم قرار گیرد... خداوندا! ولی امرت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را تا ظهور حضرت مهدی (عج) زنده و پاینده و موفق بدار، آمین یا رب‌العالمین،‌ من‌الله‌التوفیق.

 منبع: پایگاه اینترنتی شهید آوینی با کمی تغییر

ادامه نوشته

هر چه برای شهدا کار شود جا دارد

سلام همراهان

از روز شنبه مورخ ۱۰/۱۲/۱۳۸۷ لغایت ۱۲/۱۲/۸۷ همایش ملی ایثار و شهادت،  به همت سازمان بنياد شهيد و امور ايثارگران استان اصفهان با همكاري دانشگاه اصفهان برگزار می شود. و به لطف الهی بندۀ ناقابل هم توفیق یافتم مقاله ای با عنوان فرهنگ ایثار و شهدا و شاخص های آن به همایش، ارائه کنم که بحمدالله و عونه و عنایت شهدا مقالۀ ناچیزم در این همایش پذیرفته شد.

بنابر برنامۀ زمانبندی همایش، انشاءالله روز یکشنبه مورخ ۱۱/۱۲/۸۷ در سالن همایش (سالن اجتماعات پیامبر اعظم "ع") مقاله ام را بصورت سخنرانی ارائه خواهم نمود.

از خداوند متعال سپاسگذارم که به من این توفیق را عطا فرمود که گامی هر چند ناچیز در مسیر ترویج فرهنگ ایثار و شهادت بردارم. این اثر ناقابلم را تقدیم می کنم به مقام شامخ همۀ شهدا و خصوص برادر شهیدم طلبه و پزشکیار شهید محمد جواد فهیمی که در همین ایام در تاریخ ۱۰/۱۲/۱۳۶۲ در عملیات پر افتخار خیبر به درجۀ عظمای شهادت نائل آمد.

متن اجمالی مقاله ام را که جهت ارائه بصورت سخنرانی تهیه کرده ام را در ادامه مطلب مطالعه فرمایید.

  

ادامه نوشته

شما از کدام مکتبید

سلام دوستان رهرو و رهروان حقیقت جو

امروز می خواهم بهترین و کاربردی ترین صحنه از سوژۀ عظیم مکتب شناسی را از زبان امام خمینی (ره) و با اجرای شهدا به شما هدیه کنم. اگر می خواهی خودت را در این حلقه از فیلم یا هر چه می خواهی نامش بنهی، پیدا کنی بیا و تماشا کن.امام عزیز و ای شهدا یادتان فراموش شدنی نیست

نه داستان پردازی دارد و نه صحنه سازی، یک داستان به تمام معنا واقعی و مستندِ زنده و برای همیشۀ تاریخ، پویا و انسان ساز...

این صحنه از فیلم، گویای یکی از تفاوت های اساسی مکتب توحیدی اسلام با مکتب های انحرافی، الحادی و مادی است:

صحنۀ اول: "رجال این مکتب، شهادت را برای خودشان فوز عظیم می دانند (در فراق شهدای کربلا و دیگر شهدا می گویند): " یَا لَیتنِی کّنتّ مَعَکّم فَاَفّوزَ فَوزاً عَظیماً، ای کاش من با شما بودم و به رستگاری عظیم می رسیدم. (زیارت وارث، مفاتیح الجنان" از شهادت استقبال می کنند چون قائل هستند به اینکه مابعد این عالم طبیعت، عالم های بالاتر و نورانی تر از این عالم است.

مؤمن در این عالم در زندان است و بعد از شهادت از زندان بیرون می رود... جوانهای ما شهادت طلبند، علمای متعهد ما برای شهادت پیشقدم می شوند.

آنهایی که به خدا اعتقاد ندارند و به روز جزا، آنها باید از موت بترسند، از شهادت باید بترسند. ما و شاگردان مکتب توحید از شهادت نمی هراسیم، نمی ترسیم، بیایند امتحان کنند چنانچه امتحان کردند." (امام خمینی "ره"، ایثار و شهادت در مکتب امام)

پردۀ آخر: از نگاه اسلام شهادت نه مردگی است که عین حیات است. چنانکه خداوند فرموده است: "ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون" شهادت یک سیر و حرکت به سوی اوئی دارد. و شهید کسی است که در این دایرۀ هستی خویش را یافته و به این حلقه های به هم پیوسته که کلید گمشدۀ نجات همۀ بشریت است خود را متصل کرده است.

آری این حلقاتی که: از کجا آمده ام؟/آمدنم بهر چه بود؟/به کجا می روم؟/آخر ننمایی وطنم؟

و اگر انسان به این معنا از هستی شناسی دست یابد خویشتن خویش را خواهد شناخت و آنکه خود را بشناسد به حقیقت، خدای خویش را شناخته است و آنکه خدایش را بشناسد جز به راهی که به رضای او و وصل او منتهی می شود نخواهد رفت.

راهی که انتخاب و تصمیم گیری را آسان و در شیوۀ حرکت و مسیر راه به انسان الگو می بخشد. راهی که مفاهیمی چون؛ حیرت و سرگردانی، توقف و سکون و بن بست و شکست در آن بی معناست.

پیشنهادها، خواسته ها، تصمیم ها، انتخاب ها، حرکت ها، مسیر ها و همۀ "ها ها های" زندگیت را بر این دایرۀ پر معنا و حلقه های به هم چسبیده ای که همچون چراغ های نورانی، مسیر تو را روشنی می بخشند بِنِه، و چون بین مطلوب هایت با الگوی این حلقه ها مطابقت یافتی بدون تردید و با توکل به خدا حرکت کن.

اولیاء خدا و شهدای راه حق و حقیقت چنین کردند..................

و چه راهی رضامند تر و متکامل تر در طریق وصال او، جز به خون غلطیدن در راه او و برای نصرت دین او...

از شهید سخن می گویم حواست که هست... نکند مفهوم و معنا را در لابلای واژه ها و اصطلاحات گم کنی. بدرود