ايثار و جانفشاني علي (ع) در ليلة المبيت

بنام الله هستي بخش بي همتا

اول ربيع سالروز هجرت پر خير و بركت نبي مكرم اسلام (ص) از مكه به مدينه است كه در اين جريان شب هنگام در حاليكه قريش نقشه ي قتل حضرت رسول (ص) را كشيده و خانه را محاصره كرده بودند علي (ع) با ايثار و جانفشاني اش در بستر پيامبر اكرم (ص) خوابيد تا پيامبر خدا در كمال سلامت و مخفيانه مكه را به مقصد مدينه ترك كند.

خداي سبحان در بیان ايثار جانى حضرت على (ع)مى فرمايد: "وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ؛[i] و بعضى از مردم براى به دست آوردن خشنودى خدا جان خويش را فدا مى كنند." در جریان محاصره خانه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به وسيله شمشيرزنان قريش، در ليلة المبيت بود كه على عليه السّلام با ايثار بي نظيرش، خود را در كانون خطر افكند و جان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را نجات داد.

ادامه نوشته

اجتماع سقيفه بني ساعده يعني ...

بنام الله هستي بخش بي همتا

شايد اَحَدي از اهل ايمان از شيعه و سني، نباشد كه داستان اجتماع گروهي از صحابه از مهاجر و انصار در محل سقيفه ي بني ساعده و دستاورد آن را نشنيده باشد، در زمانيكه گروهي ديگر از صحابه بهمراه اهل بيت پيامبر(ع) در حال تجهيز بدن مطهر رسول اكرم (ص) بودند. اما اينكه ماهيت اجتماع سقيفه بني ساعده چيست را در ادامه بنظاره مي نشينيم:

اجتماع سقيفه ي بني ساعده:

- يعني پشت كردن به قرآن كه در آيات متعددي نظير: "آيه ولايت[i]، آيه اطاعت[ii]، آيه تبليغ[iii]، آيه مباهله[iv]، آيه تطهير[v]، آيات ايثار اهل بيت در سوره انسان[vi]، آيه مودت[vii] و نظائر آن"، حقانيت ولايت و امامت جانشينان برحق نبي مكرم اسلام (ص) و فضل و مقام اهل بيت يعني علي و اولاد طاهرينش (ع) را يادآور شده است.

.....
ادامه نوشته

پرده برداري از چهره واقعي انديشه ي كثرت گرايي (پلوراليسم ديني)

بنام الله هستي بخش بي همتا

با سلام و ادب

و با كمال احترام و عرض تسليت رحلت جانسوز نبي مكرم اسلام (ص) شهادت سبط اكبر امام حسن مجتبي (ع) و شهادت امام رؤؤف علي بن موسي الرضا (ع) به همه ي قوچاني هاي عزيز

در پاسخ به دوست قديمي ام كرمانج، كه در باب ديدگاه كثرت گرايي(پلوراليسم ديني) كه مورد دفاع ايشان و همفكران ايشان است و در اين فرصت هم مطالبي بدفاع گفته اند نكاتي را براي اطلاع مخاطبان عزيز عرض مي كنم:

جناب كرمانج ...

گفته ايد: "به نظرم در کثرت گرایی و پلورالیسم دو اصل عمده است که اگر کسی در آن ها تردید کند سخن گفتن با وی آب در هاون کوفتن است: الف) عظمت حقیقت ب) حقارت فهم انسان. بنده معتقدم عظمت حقیقت به پهنای خداست و عین خداست و این حقیقت عظیم را فقط کسانی که خود را در طول خدا می دانند می توانند در اختیار بگیرند. "

...

ادامه نوشته

اول دفتر بنام ايزد منان

براي ديدن پست هاي پاسخگويي به سؤالات ديني به ادامه مطلب برويد ...

می توانید سؤالات خود را از طریق "تماس با من" ارسال کنید تا بحد اقتضاء پاسخگو باشم ...

ادامه نوشته

بررسي چند شبهه در باب پلوراليسم ديني

سلام دوستان

بررسي چند شبهه، در ارتباط با انديشه ي پلوراليسم ديني:

شبهه اول) مي گويند: پلوراليسم دينى از منابع دينى قابل استنباط است و اسلام صراط هاي مستقيم را براي سعادت بشر تاييد مي نمايد.

بررسي شبهه اول ... (كليك كنيد)

شبهه دوم) قائل شدن به پلوراليسم ديني و اين که همه اديان، انسان را به سعادت مي رسانند، نظريه خوبي است که با دين داري و ايمان به خدا و آموزه هاي اديان هم سازگاي دارد وهر کسي قانع مي شود که به دين خود اعتقاد داشته باشد.

بررسي شبهه دوم ...(كليك كنيد)

شبهه سوم) جامعه اي که بر اساس پلوراليسم و کثرت گرايي شکل گرفته باشد ارزش هاي مثبتي را در خود دارد که در جامعه اسلامي نيست و براي رسيدن به اين ارزش ها بهتر است پلوراليسم را بپذيريم.

بررسي شبهه سوم ...(كليك كنيد)

لينك مستقيم ...(كليك كنيد)

التماس دعا ...

گفتگويي در نقد انديشه ي پوسيده ي پلوراليسم ديني

بنام خدا

سلام همراهان

در ادامه نقد انديشه ي پوسيده تكثرگرايي ديني و در مباحثاتي كه با دوست قديمي ام داشتم شما را به يادداشت ايشان و پاسخ خودم دعوت مي كنم:

بخشي از يادداشت كرمانج:

صدر و ذیل این آیه را کنار هم یگذار اگر متوجه شدی که فهو المطلوب و گرنه ..... يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ قرآن هم (سبل) دارد و هم (صراط مستقیم) ...

پاسخ:

ببينيد جناب كرمانج، شما يك آيه و شعري از مولوي آورده ايد و با تفسير به رأي، مي خواهيد تلاش كنيد آن را به اين انديشه نامبارك بچسبانيد و تأييدي براي اين انديشه بگيريد.

و اين درحالي است كه اگر نگوييم همه ي آيات قرآن، آيات بسياري از اين كتاب هدايت، تكثرگرايي را مردود مي شمارد. ...

ادامه نوشته

ادامه اي بر نقدي ساده بر قامت انديشه ي پوسيده ي پلوراليسم ديني

سلام همراهان ...

روي سخنم با آناني است كه هنوز انديشه پوسيده و بي روح پلوراليسم ديني را تبليغ مي كنند:

آنها که مسلمانند و هنوز نماز می خوانند؛ یادشان نرفته در سورۀ حمد از کدام قدرت، هدایت می طلبند؟ و کدام هدایت را؟ قطعاً صراط مستقیم الهی را مي طلبند نه آن صراط های مستقیمی که در اين انديشه ي نامبارك، از آن، سخن مي رانند. چرا که اوست: "یهدی من یشاء و یضل من یشاء".

آنگاه که می گویند "اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم، غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین" مگر نه آنست كه راه هدایت كساني را می طلبند که خدا به آنها نعمت چشم بینا، گوش شنوا و قلب با بصیرت عطا نموده و به سبب آنها هدایتشان كرده نه آنها که نعمت های الهی و خدادادی را در راه دنیاطلبی و شهوات نفسانی و علمی و خودپرستی صرف نموده و ...

ادامه نوشته

نقدي ساده بر قامت انديشه ي بي روح پلوراليسم ديني

سلام همسفران ماه خدا

يكي از همسنگران قديمي، به سراي شهدا در اين وبلاگ سري زد با او گفتگويي داشتم، مطالبي نوشت كه گوياي اعتراض و گلايه بود، سري به وبلاگش زدم.

برقي 3 فاز از سرم پريد.

ديدم كار از اعتراض و گلايه فراتر است، يك پالايش اساسي در اعتقاداتش رخداده، در دست اندازهاي ترديد و شبهات، تاب نياورده و گرفتار انحراف و التقاط شده.

انحراف نه تنها در انديشه هاي سياسي اش كه در انديشه هاي ديني و اعتقادي اش موج مي زد، به شدت از انديشه هاي پلوراليسم و كثرت گرايي ديني تبليغ مي كرد، چنان انديشه هاي حاج فرج دباغ رو در وبلاگش فرياد مي كرد كه گويا دارد از وحي مُنزل تبليغ مي كند.

حسرتي خوردم و  ...

ادامه نوشته

هدايت و ضلالت در قرآن

عده اي اشكال مي كنند؛ چرا خدا در قرآن میفرماید: "فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ ..."(ابراهیم/ 4)؛ خدا هر که را بخواهد هدایت و هر که را بخواهد گمراه مي كند؟ آیا این با عدالت خدا سازگار است؟

در پاسخ بگوييد:

  گر چه انسان برای رسیدن به کمال و سعادت کامل خود نمی‌تواند تنها بر عمل خويش، تکیه کند بلکه توفیقات الهی و کمک حضرت حق را هم نیاز دارد.

اما خداوند هرگز کسی را گمراه نمی‌کند، سنت الهی این چنین است که اگر کسی گام در وادی ضلالت و گمراهی نهاد نتیجه‌ ي عملش گمراهی بیشتر و سلب توفیق بیشتر خواهد بود.

ادامه نوشته

اعتراف به گناه ممنوع

درود عزيزان ...

در مسيحيت موضوع اعتراف به گناه يا همان بازار انحرافي خريد گناه و فروش بهشت مطرح است كه بحمدالله در اسلام مردود است، اما گوشه و كنار ممكن است بعضي به بهانه راهكاري براي تخليه رواني و سبك شدن، چنين امر ناصوابي را جائز بدانند و قائل باشند كه "اعتراف كن سبك مي شوي"؟؟؟

خصوصاً كساني كه براي مشاوره نزد روانشناس، يا روانپزشك مي روند بايد به اين مسأله واقف باشند و مشاوران نيز مراقب شيوه هاي مشاوره و سؤالات شان از مراجعين باشند.

در اين خصوص، آشنائي با ديدگاه اسلام در خصوص اعتراف به گناه، خالي از لطف نيست:

از نظر اسلام انسان اجازه ندارد گناهان (کوچک یا بزرگ) خود را در مقابل دیگران بازگو کند و اسرار خود را فاش نماید....


ادامه نوشته

نیمه شعبان، میلاد عزیز زهرا مبارکباد

بنام خدا ... سلام دوستان

 و اینک در آستانه میلادی دیگر از غائب منتظَر، که چشمها و دلها  بی تابانه منتظر ظهور منجی پلک انتظار می زند، تا با کنار رفتن پردۀ غیبت کمی آرام و قرار گیرد؛ ضمن تبریک این عید سعید و خجسته، اینگونه به یکدیگر گوشزد می کنیم:

 آیا تا به حال از خویش پرسیده اید، دوران غیبت و مصائب و سختی های آن، بر منتظران دردناک تر است ، یا بر غایب منتظََر (عج)؟ ...


ادامه نوشته

دقاع منطقی از جایگاه ولایت مطلقه فقیه

سلام و ادب ...

بی شک؛ عظیم ترین ترین و خوفناک ترین رکن نظام اسلامی، در نظر دشمنان اسلام، امر ولایت فقیه است، همو که معاندان و مخالفان دین و ملت، طرفداران جدایی دین از سیاست، شبهه افکنان سالوس، در داخل و خارج، از هیچ تلاشی برای تخریب و تضعیف آن دریغ نمی کنند، برخی بی خردان و کج فهمان نیز بر این طبل پوسیده می کوبند و گروهی هم تحت فریب اینان، راه شبهه را پیش گرفته و هضم این حقیقت برایشان دشوار و غیر قابل حل می نماید.

تحت این فریب ها و شبهات، برخی به اشتباه می گویند: " از لفظ ولایت مطلقه فقیه بپرهیزید که آن مخصوص امام معصوم و حجت خداوند بر روی زمین است." ...


ادامه نوشته

ولایت مطلقه فقیه همان ولایت رسول الله است.

برخی در بارۀ کلام و اندیشۀ امام حول محور ولایت فقیه اینگونه توهم نموده و آن را شبهه ناک طرح می کنند که:

امام خميني(ره) فرمودند: "ولایت مطلقه فقیه همان ولایت رسول الله است. با توجه به معصوم بودن رسول وهمچنين تفاوتهاي عمده ديگر چگونه اين سخن مرحوم امام قابل توجيه است؟

 پاسخ این سؤال را از منظر امام خمینی (ره)، در کتاب ولایت فقیه ایشان به نظاره می نشینیم:

در بخشی از کلام امام (ره) ضرورت تشکیل حکومت اسلامی و وجود ولی فقیه بعنوان حاکم اسلامی چنین تبیین شده است:

"اکنون که شخص معینی (به طورخاص) از طرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟

آیا باید اسلام را رها کنیم؟ دیگر اسلام نمی خواهیم؟ آیا اسلام برای دویست سال بود؟ معنای نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود، و ما با بی حالی دست روی دست بگذاریم که هر که هر کاری می خواهد بکند، و ما اگر کارهای آن ها را امضا نمی کنیم، رد نمی کنیم، آیا باید این طور باشد؟ (و به همین مقدار کفایت شود؟) یا این که حکومت لازم است، و اگر خدا شخص معینی را برای حکومت در دوره غیبت تعیین نکرده است، لکن آن خاصیت حکومتی را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب (امام عصر، عج) موجود بود، برای بعد از غیبت هم قرار داده است. این خاصیت که عبارت از علم به قانون و عدالت (فقیه عادل) باشد، در عده بی شماری از فقهای عصر ما موجود است، اگر با هم اجتماع کنند، می توانند، حکومت عدل عمومی در عالم تشکیل دهند."

در بخشی دیگر، در خصوص وجوب اطاعت از ولی فقیه (عالم عادل) می فرماید:

"اگر فرد لایقی که دارای این دو خصلت (فقه و عدالت) باشد به پا خاست و تشکیل حکومت داد، همان ولایتی را که حضرت رسول اکرم(ص) در امراداره جامعه داشت دارا می باشد، و بر همه مردم لازم است که از اواطاعت کنند."

در بارۀ سطح اختیارات حکومتی پیامبر اکرم (ص)، امام معصوم (ع) و اختیارات فقیه چنین می گوید:

"این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم(ص) بیش تر از حضرت علی(ع) بود، یا اختیارات حکومتی حضرت امیر بیش از فقیه است، باطل و غلط است."

و در پاسخ به این توهم و شبهه چنین می افزاید:

"البته فضایل حضرت رسول اکرم (ص) بیش از همه عالم است، وبعد از ایشان فضایل حضرت امیر(ع) از همه بیش تر است، لکن زیادی فضایل معنوی، اختیارات حکومتی را افزایش نمی دهد. همان اختیارات وولایتی که حضرت رسول و امامان دیگر(ع) در تدارک و بسیج سپاه، تعیین ولات و استان داران و گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختیارات را برای حکومت فعلی (حاکمیت ولی فقیه) قرار داده است، منتها شخص معینی نیست، بلکه تکیه روی عنوان «عالم عادل » است."

و چنین ادامه می دهد:

"البته باید توجه داشت: «وقتی می گوییم ولایتی را که رسول اکرم (ص) وائمه(ع) داشتند بعد از [فرا رسیدن عصر] غیبت، فقیه عادل دارد، برای هیچ کس این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه(ع) و رسول اکرم(ص) است، زیرا این جا [در تشکیل حکومت] صحبت از مقام نیست، بلکه صحبت از وظیفه است، ولایت یعنی حکومت و اداره کشور، و اجرای قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است، نه این که برای کسی شان و مقام غیر عادی به وجود بیاورد، و او را از حد انسان عادل بالاتر ببرد، به عبارت دیگر ولایت مورد بحث یعنی حکومت واجرا و اداره، برخلاف تصوری که خیلی از افراد دارند، امتیاز نیست، بلکه وظیفه ای خطیر است.»

نتیجه اینکه مقصود، برابری ولایت ولی فقیه با پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع)، در مسائل مربوط به تشکیل حکومتی و امور سیاست است، نه در فضیلت و مقامات معنوی.""

نوشتار اول

 سلام یاران...سلام ای همه کسونم ای دلهای دردمونم می خوام بگم که عشق بسته است به جونم

حقیقت این است که با خودم گفتم اگر چه دست ما کوتاه و خرما بر نخیل است ولیکن در این وانفسای آخرالزمان یاد شهدا حیات بخش و هدایتگر است و نور شهدا می تواند بهترین دستاویز برای طی طریق و رسیدن به کمال معنوی و دینی باشد. چنانکه امام راحل فرمودند: این وصیتنامه ها (ی شهدا) انسان ساز است.

و اگر کار فرهنگی بخواهی بکنی که هم خود تأثیر بگیری و هم تأثیر بگذاری چه چیزی بهتر از یاد شهدا و ایثار ایثارگران و ترویج روحیه جهاد در راه خدا.

و باید بدانی: ایثار و شهادت دو میوۀ ارزشمند و متعالی دین و مکتب الهی است، هر جامعه ای برخوردار از این دو، باشد سعادت و پیروزی را قرین خویش ساخته است.

لازمه برخورداری جوامع از این دو، تعلیم و تربیت صحیح فرد فرد جامعه در پرتو تعالیم نورانی انبیاء الهی و برجسته نمودن شاخصه های ایثار و شهادت که همان الگوهای عملی انسانی، اخلاقی و دینی است می باشد.

نمونه هایی از روحیه ایثار و شهادت، ممکن است به صورت مقطعی و ناپایدار در هر جامعه ای پدیدار شود اما نوع و رتبه آن بر اساس مبانی فکری و اعتقادی و جهان بینی و ایدئولوژی هر جامعه متفاوت است و ایثار و شهادت حقیقی را تنها در مکاتب الهی و توحیدی می توان یافت.

آن زمانی می توان به دارا بودن آن به عنوان یک گرایش همگانی و پایدار بالید که این روحیه از طریق بالا رفتن سطح معرفت و شناخت مردم به روی آوردن به الگوهای الهی و آسمانی در جامعه بینجامد و به صورت یک فرهنگ همه گیر و غالب در آید.

حالا می خوام قبل از اینکه نوشته های جدیدم رو براتون توی این وبلاگ بذارم دست نوشته های قدیمی مو که روی وبلاگ برگ سبزِ شهیدم گذاشته بودم رو دوباره تقدیم کنم. تا نکنه جایی گم بشه می خوام عقیده هامو فریاد کنم تا توی پروندۀ اعمالم بلند حک بشه.

 

ادامه نوشته