آنها که به راه امام و شهدا اعتقاد دارند و آرزوی شان، همیشه ایام، رهروی راه پاک ایشان بوده و هست، در آستانۀ انتخابات، به این پیام که در ادامۀ ۷ پیام قبلی، از مشی و سیرۀ امام و شهدا اقتباس شده و با حقایق امروز جامعه مان مقایسه گردیده گوش فرا دهند و گزینه ای را انتخاب کنند که با راه و روش آنها سنخیت بیشتری داشته باشد:
۱. در اوج عبودیت و بندگی
۲. رضایت خدا مقدم بر رضای خلق به تعبیری کسب رضای خلق در پرتو رضا و خشنودی خدا
۳. نهایت تلاش، در راه حفظ و تعالی معنویت و ارزشها و پیاده کردن احکام و دستورات الهی در جامعه ...
۴. در اوج تعهد و اخلاص بوده هیچگاه اسیر فتنه ها و فریب های دنیا نشدند ...
۵. شیفتگان خدمت بودند نه تشنگان قدرت ...
۶. بدنبال انجام و پیگیری طرح های بلند مدت و زیر بنائی برای اقتدار و عظمت کشور بودند نه طرح های سطحی و موقتی در جهت کسب رأی مردم ...
۷. همچون ایمان محکم و استواری داشتند که در راه حفظ عزت و استقلال میهن عزیزمان هیچگاه از تهدیدها نهراسیده و به تطمیع ها وسوسه نشدند.
و اینک ۴ پیام دیگر از راه و مشی امام و شهدا برای سهولت انتخاب گزینه ای اصلح در انتخابات آتی ...
1. چنانکه امام راحل، مردم و پابرهنگان و طبقات مستضعف جامعه را صاحبان و حامیان واقعی این انقلاب می دانست و خدمت به این مردم را عبادت می شمرد عمل می کردند. اینان برای خدمت، به مولای خویش امیرمؤمنان علی (ع) و اولیاء خدا اقتدا می کردند، در هیچ موقعیتی از مردم فاصله نمی گرفتند و برای خدمت به مردم و مستضعفان به واسطه ها اکتفا نمی کردند. خود به میان مردم می رفتند و از نزدیک دردها و نیازهایشان را لمس می نمودند. چرا که حیات واقعی خویش و واقعیت حیات را در خدمت دلسوزانه و واقع گرایانه به خلق که همانا رضایت خداست می دانستند.
2. عملشان، خالص برای خدا بود و هر کجا میدان عملی سخت و طاقت فرسا بود، حاضر بودند، از خودنمایی و کارهای به ظاهر موجه و فاقد باطن و نتیجۀ ماندگار فاصله می گرفتند. همچون گروهی که تنها بدنبال نام و عنوان اند عمل نمی کردند. میدان های خالی و سخت و امور بر زمین مانده، از حضور و ایثار و مجاهدت آنها حکایت ها دارد، چنان خالصانه وارد می شدند که ناگزیر و تسلیم طبیعت این میادین و امور می شدند، میدانی که چه می گویم:
چاره ای نیست باید گروهی در راه احیاء حق و حقیقت و خدمت مردانه به مردم شهید شوند. گاهی با جان، گاهی با مال، گاهی با آبرو و گاهی نیز با همۀ دارائی شان...
حکمای قدیم چه زیبا گفته اند: آنها که املاء ننوشته اند غلطی هم ندارند، و من می گویم: آنها که املاء، کم نوشته اند و یا املاهای ساده نوشتند غلط هم کم دارند. اما املاهای طولانی و سخت، طبیعتاً غلط بیشتری دارد. آری در کارهای سخت و میدان های بزرگ، باید انتظار تلفات و خسارات بیشتری را داشت. و امروز حکایت این است آنهایی که املاءهای سخت ننوشته اند و وارد میادین بزرگ نشده اند و نوآوری و ابتکار نداشته اند حق تصییح املاء ندارند. همان بهتر که بنشینند و مشق هایشان را از رو بنویسند، کپی برداری کنند تا خدایی ناکرده غلط ننویسند.
3. دیگر خصیصه شان ولایت مداری و اطاعت محض و خالصانه از مقام ولایت بود، پای در جای پای ولایت می گذاردند نه یک قدم پیش و نه گامی پس، بسیاری از ایشان خود، اهل نظر و معنا و شناخت بودند اما با این وجود، مطیع محضِ سیاست های ولایت بودند نه پیرو خواهش های نفسانی و سیاست های حزب و گروه خویش.
و اگر می بینی برخی جریانات غربزدۀ مرتزق از منورالفکرهای غربزده، جایی با اصول و ارزش ها و ترویج معنویت و پیاده کردن احکام نورانی دین، نظیر؛ امر بمعروف و نهی از منکر، حکم قصاص و حدود الهی، حجاب اسلامی و ... با شعارهایی نظیر اصلاح طلبی، تساهل و تسامح، آزادی؟؟، حذف حکم قصاص و حجاب و و و ... مخالفت می کنند بنا به فرمایش مقام عظمای ولایت، خواهش ها و منافع خود را در خطر می بینند و آزادانه نمی توانند به خواسته های نامشروعشان دست یابند.
اینان نه بدنبال اصلاح واقعی امور، که توصیۀ اسلام عزیز است، که بدنبال اصلاح و سامان بخشی امور، بر وفق خواهش ها و تمایلات نفسانی خودشان بوده و هستند.
و ما از نگاه زندگی امام و شهدا گفتنی ها را گفتیم تا گوش شنوا و قلبی بصیر باشد و از این همه عبرت و پند تأثیری گرفته و تحولی یابد.
در پایان، از نقطه نظرات و انتقادات و پیشنهادات دوستان و همراهان برای تکمیل این بحث، استقبال می کنم.
التماس دعا...