لبیک اللهم لبیک

این ایام که همه دلها چه از دور و چه نزدیک، ... چه حاجیان که گویا دعوت حضرت حق را لبیک گفته و سر بر آستان او ساییدند و همچون کبوترانی گرد خانه دوست طواف می کنند و چه آنانی که به عشق پر کشیدن سوی حریم یار و طواف آن آستان پاک و نورانی در تب و تابند و دل به امید بسته اند تا دعوتی از یار برگیرند و بر حریمش بار یابند در شور و شعف و حرارت است. صدای هلهله و شادی حاجیان و دعوت شدگان و ذکر عاشقانه اشان که از سر خضوع و خشوع و شکر نعمت حضور است را با گوش جان می شنویم. و چه زیبا ندایی است که در عین صلابت وزن و آهنگ و سنگینی معنا روح و روان را طراوت می بخشد.

«لبیک اللهم لبیک، لبیک لاشریک لک لبیک، ان الحمد والنعمة لک والملک، لاشریک لک لبیک...»

ما هم با حاجیان همنوا شویم... لبیک اللهم لبیک ... تا لطف یار روزیمان گردد. در این لحظه ها، دیگر همه حاجیان و عاشقان حریم پیامبر و اهل بیت علیهم السلام، دلدادگان حرم غریب و به ظاهر خاموش بقیع (که اگر چشم دل داشتیم بقعه و صحن و سراهایی از نور را در مدفن امامان معصوم بقیع (ع) می دیدیم در حالی مدینه را ترک کرده و برای انجام اعمال حج تمتع محرم شده اند. که دلهاشان از محبت اهل بیت آکنده و زنگارهای روح را صیقل بخشیده اند.

و اینک هفتم ذی الحجة، سالروز شهادت امام غریب، معصوم هفتم حضرت باقرالعلوم علیه السلام است که بنا به قول امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در وصیتنامه الهی سیاسی شان فرمودند: «ما مفتخریم که باقرالعلوم(ع) بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جز خدای تعالی و رسول –صلی الله علیه و آله- و ائمه معصومین –علیهم السلام- او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ماست».

اگرچه این روزها حریم نورانی و تربت پاکش خالی از زائر است. اما دل های هزاران عاشق، به عشق و یاد آن امام همام می تپد و گرداگرد حرم امن الهی و خانه دوست طواف می کنند. و اگر قلب های عاشق و پر حرارت زوار حرم الله را در حین طواف و سعی بین صفا و مروه باز کنی و یا به چشم دل بنگری، خواهی دید که حرارت و داغی محبت پیامبر و اهل بیت (ع) که همانا مصداق واقعی حب الله است، بالاترین ضریب را داراست. و خصوص امروز که شهادت امام باقر (ع) است، طنین ضربان قلب هر حاجی شیعی در هر لحظه، یا باقرالعلوم است... ما هم از دور فریاد می زنیم، یا باقرالعلوم نگاهی به سوی ما ... کین حرف، جلمه عشاق کوی توست:

آنها که خاک را به نظر کیمیا کنند                          آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند ...