امام شناسی، البته کامل نیست...

امام، خود به تنهایی یک مکتب تعالی بخش بود.

امام، مظهر انسان کامل و عبد مخلص خدا بود.

امام، مقاله ای کامل از کتاب توحید و خداشناسی بود.

امام، الگوی کامل پیروی و اطاعت از دو اصل نبوت و امامت بود.

امام، مظهر اکمل عشق ورزی به عبودیت و بندگی و ذوب در ذات خدای سبحان بود.

امام، تجلی عدالت ورزی و تجسم عدل محوری بود.

امام، پیام آور حقیقت معاد و معاد حقیقی بود.

امام، بیدارگر خفتگان خواب زده و از خویش شدگان سراب زده بود.

امام، پیوند بخش حقیقت دین و سیاست بود.

امام، رجا بخش قلب های ناامید و خوف دهنده ی قلب های مملو از آمال واهی بود.

امام، مصداق واقعی حیات طیبه و طبیبی حیات بخش بود.

امام، معرّف حقیقت آزادی و معنابخش آزادی حقیقی بود.

امام، رعد بر دل های تاریک مستکبران و برق بر دل های امیدوار مستضعفان بود.

امام، تلألؤ نوری از زمین دانی، تا آسمان باقی بود.

امام، نه چیزی بود به اعتبار بندگی و همه چیز بود به اعتبار بندگی.

امام، حقیقت، انما یخشی الله من عباده العلموأ بود.

امام، عرشی فرشی و بدور از تصورات فرشیان عرشی بود.

امام، تلفیق بخش علوم عقلی و نقلی بود.

امام، مفسری عمیق و جامع در تفسیر معارف حقه ی دین بود.

امام، احیاگر فلسفه ی اسلامی در دوران معاصر بود.

امام، مسیح دل های عاشق و عاشق دل های خداجو بود.

قلب امام برای همه و قلب همه برای امام می تپید.

در نگاه امام، یک امت و یک امت نگاهشان به امام بود.

امام، حامل عرفان نظری و عینیت عرفان عملی بود.

امام، همه چیز را در او و او را در همه چیز می دید.

امام، بالاتر از حد تصور و اندیشه ی ما و غواص بیکران عرشی بود.

امام، بنده ای بود خدایی، در حقیقت او خدای بندگی بود.

آتشـکده آتـــش و دردی ای مــرد            اسطوره ی ایمان و نبردی ای مرد

پهنای زمین عرصه نامردان است                  تنها تو در این میانه مردی ای مرد