«حرم دوست»
«حرم دوست»
وقتی در خلوت های خویش یکدنیا شلوغی می بینیم به کسانی که در اوج شلوغی ها با خود خلوت می کنند غبطه می خوریم و با خویش می گوییم سبکبالی حاصل حفظ امانت است و دل امانت بزرگ الهی است، حرم الله است و افسوس که من و تو هر کس و ناکسی را بدان راه داده ایم و سزای خیانت در امانت، ناامنی و دغدغه است. از اینروست که من و تو وقتی محتاج خلوتیم از شلوغی ها سرگیجه می گیریم و آنگاه که نیازمند جلوتیم، تنهای تنهاییم و کسی نگاهمان نمی کند حتی خودمان نیز از خود فراری هستیم. همه آرامش را دوست دارند. آرامش، که هدیه ی الهی به انسانی است که یاد خدا را سرلوحه ی امور خویش سازد و اگر چنین کرد طعم لذتبخش طمأنینه را می چشد چونکه صاحبدل و صاحب خانه خود فرموده است که: «الابذکرالله تطمئن القلوب» و لکن از این موهبت نیز محرومیم، زیرا آرامش، خاص دل هایی است که حرم الهه است نه حرم وسوسه های شیاطین.
اما در عین محرومیت، هیچگاه از دعا و توسل غافل نمانده ایم و همچون فقیری با لذات از منبع پر فیض غنی بالذات یعنی حضرت باریتعالی، استعانت جسته ایم «یا ایها الناس انتم الفقراء إلی الله...» و من و تو اگر چه فقیریم اما سرمایه ای عظیم داریم و آن رحمت واسعه ی الهی و امیدی است که حضرتش در جان و دلمان نشانده است. و می دانیم نیم پایان کار آن می شود که باید و ناامیدی به درگاه وی نشاید. مگر نه آنکه وعده ی الهی تخلف ناپذیر است که «ان الله لایخلف المیعاد» پس هر خواستنی در بارگاه حضرتش اجابتی دارد بی تردید. و این امید، خود آب سردی است بر تمامی حرارت ها و ناآرامی ها و بر جمله تلخی و ناکامی ها. با خود می گوییم دریایی که کمال محض است و رحتمش گسترده، و رودخانه ها و جویبارها و ... نیز از فیض لایزالش محروم نیستند و به سوی خویش فرا می خواندشان. چگونه است که قطره ای را طلب نکند. بارها به چشم خویش لطف دریا را به قطره نیز دیده ایم. آنگاه که قطره های باران بر پهنای دریا باریده. و یا این قطره ها به جویبارها ملحق شده و به گستره دریا پیوسته اند. پس ما هم به او خواهیم پیوست، به سرچشمه و مطلق هستی. و چه زیباست که از حضیض نیستی به اوج هستی بپیوندی و این امر حتماً محقق خواهد شد چراکه فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون».