محرم و صفر
محرم و صفر
محرم و صفر، دو ماه حزن و اندوه اهل بیت علیهم السلام که حقیقتاً می توان آن را بزرگترین دفتر غمنامه وقطور ترین کتاب اندوه عالم بشریت نام گذاری کرد. اما این، نه همه چیز آن است. محرم و صفر دفتری است که هر سال بر صفحاتش افزوده می شود. این دفتر به تنهایی « هر ورقش دفتری است، معرفت کردگار...»
آری، فهم حقیقی محرم و صفر و قضایای قیام عاشورای اباعبدالله الحسین (ع) به پهنای و گستره ی زمان نیازمند است. معارف نهفته در قیام امام حسین (ع)، برای همیشه ی تاریخ زنده و پویاست و ایستایی در آن راه نخواهد داشت. و این پویایی و ماندگاری، داستان و فلسفه ی خویش را دارد که به خودی خود مبحثی وسیع را می طلبد. و از باب اشاره، همین یک جمله کافی است که:
هر امری که لله و فی الله و باذن الله باشد و به تعبیری ساده تر، از جوهر اخلاص و تقوا برخوردار و در مسیر تقویت دین و ارزشها باشد. طبق قانون و سنت الهی برای همیشه تاریخ، پویا و ماندگار خواهد بود و قیام امام حسین (ع) نمونه ای بارز برای این مقوله است.
با نگاه اول، سرتاسر حرکت تاریخی و قیام منحصر به فرد اباعبدالله الحسین (ع) و جریانات وابسته ی به آن را آکنده از درسها و عبرتهای تاریخی و بس عظیم می بینی درسهایی که هر کدام آن به تنهایی می تواند جمعیتی را متحول، قلبهایی خفته را بیدار و جریاناتی گم گشته از مسیر اصلی خویش را درعین سرگردانی ، کن فیکون کند. و عبرتهایی که هر کدام آن، سرنوشت امتی را از شقاوت، به سر منزل سعادت باز گردانده و رقم می زند.
آری عاشورا در غم و مصیبت و اندوه ختم نمی شود. که این برداشت، جفای در حق حسین علیه السلام و قیام بی نظیر اوست. آنها که صرفاً عقلی ظاهربین دارند، محرم و صفر و عاشورای حسینی را در عزاداری و مرثیه سرایی می بینند و با عقل حسابگر ظاهر بین شان تنها درپی کسب ثواب در این دو ماه هستند و از درک پیامدهای واقعی و عبرت های عاشورایی و معرفت های ناب آن غافلند. چه می دانند غمی که بر دل پیروان و شیعیان سنگینی می کند، نه غم شهادت حضرت ابا عبدالله و یاران وفادار آنحضرت است. که خود آن حضرت فرمود: « اگر دین جدم، با ریختن خون من یاری می شود ای شمشیرها مرا در برگیرد.»
بلکه غم عظمی در این واقعه ی عظیم، این است که با گذشت حدود 50 سال از رحلت پیامبر بر سر امت آن حضرت (ص) چه آمده بود که هم آنانی که برای تشکیل حکومت اسلامی به رهبری فرزند رسول الله (ص) یعنی امام حسین (ع) بیش از 18 هزار نامه به آنحضرت نوشتند و او را به کوفه دعوت کردند. تا این اندازه از اعتقاد و مواضع خویش عدول کردند که نه تنها پیک و سفیران آنحضرت یعنی مسلم این عقیل و قیس بن مسهَّر را یاری نکردند، بلکه برخی به طمع مال، گروهی مقام، جمعی ترس و جمعیتی وسوسه ی غنیمت و ... نه تنها حضرت را تنها گذاشته و یاری اش نکردند بلکه در سپاه یزد بن معاویه آن شراب خوار میمون باز و ولدالزنای بی نماز، در برابر جمعیت اندک یاران و اهل بیت امام حسین (ع) صف آرایی کردند. و با علم به امامت آن حضرت و یقین به حقانیتش کمر همت به قتل جگرگوشه ی رسول خدا بستند و آن کردند که نباید می کردند و خسران دنیا و آخرت بر خویش خریدند.
و این تاریخ است، تاریخی که همچون امواج دریاها مکرر تکرار می شود و اینجاست که هوشیاری من و تو در این برهه از تاریخ اقتضا می کند.خویشتن خویش را بیابیم و دریابیم که درکجای این امواج، سوار هستیم و شخصیت واقعی مان را در زمانه ی خویش پیدا کنیم، آیا مسلم بن عقیل هستیم یا حر بن یزید ریاحی ... و آیاعمر سعدیم و یا شمر بن ذی الجوشن و یا ... . راستی کدام یک از آن انسانهای داستان کربلاییم.
ای عزیزو ای همسفر کوی محبت... بیا مراقب باشیم به دست شیاطین بازیگردان، همچون مهره های بی حرکت شطرنج جابجا و بازی خورده نشویم. اگر مراقب نباشیم تاریخ غمبار کربلا مجدداً تکرار خواهد شد...